
وب سایت رسمی برنامه نود- هیوا یوسفی روزنامه نگار با سابقه ورزشی یادداشت جالبی برای سایت شفقنا نوشته است.
به گزارش وب سایت رسمی برنامه نود، متن این یادداشت به شرح زیر است:«
آقای شهبازی، مسئول کمیته نقل و انتقالات سازمان لیگ گفته:«یک بازیکن یا مربی تا زمانی که با یک باشگاه قرارداد رسمی دارد به هیچ عنوان تیم دیگری نمیتواند با آنها مذاکره کند و اگر باشگاه صاحب حق در این باره شکایتی کند، طبق بندی که وجود دارد، تیم مذاکره کننده حتی شامل محرومیت از نقل و انتقالات خواهد شد.»
۱- چند سوال: اول اینکه سازمان لیگ چرا نگران است؟ به فرض که یک تیم با بازیکن یا مربی تحت قرارداد یک باشگاه دیگر مذاکره کند، چه اتفاقی میافتد؟ اگر این بازیکن یا مربی قرارداد دارد و قراردادش از نظر سازمان لیگ هم معتبر است، چرا باید نگران بود؟ دوم اینکه چه ایرادی دارد دوستان سازمان لیگ وقتی دارند این قوانین را مینویسند، کمی هم مطالعه کنند، کمی هم لیگهای خارجی را ببینند. یک هفته است روزنامههای ایتالیایی و فرانسوی از تلاش باشگاه میلان برای جذب زلاتان ابراهیموویچ مینویسند. اتفاقا گالیانی قبل از اینکه با مدیران باشگاه پاریسنژرمن حرف بزند، رفته سراغ خود زلاتان و مدیربرنامههایش، که اگر آنها اوکی دادند، مذاکره با باشگاه پاریسی را شروع کنند.
۲- مهدی طارمی پسر خوبی به نظر میرسد. ساده و بیشیله پیله. شبی که آمد ۹۰، رفتارش و حرفهایی که زد، به دل نشست. درست مثل وقتی که ماشینی را که جایزه گرفته بود، بخشید به مجتبی محرمی، یا زمانی که بخشی از قراردادش با پرسپولیس را صرف کارهای خیرخواهانه کرد(فارغ از اینکه به قول بعضیها میدانست روغن ریخته را نذر امامزاده میکند یا نمیدانست).
همان شب ۹۰ گفت که نمیخواهد فوتبالش را در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس ادامه دهد، اما حتی اگر آن جمله را هم نگفته بود، تصمیمش برای رفتن به لیگ کویت، با تصویری که در این چند ماه از خودش ساخته، نمیخواند. آن حرفها و رفتارها با این وسوسه و تصمیم احتمالی در تعارض است. آدم یا پول برایش در اولویت است یا نیست. برای علیرضا جهانبخش در اولویت نبود، به همین خاطر به جای پرسپولیس سر از لیگ هلند درآورد و حالا در این فوتبال کم ستاره ما مثل نگین میدرخشد. قبل از جهانبخش، مهدی مهدویکیا و وحید هاشمیان و چند نفر دیگر هم همین راه رفته بودند و امروز میتوانیم مقایسهشان کنیم با دیگرانی که پول بیشتر و تمرین کمتر وسوسهشان کرد.
مجتبی محرمی – که ظاهرا حالا رابطه خوبی با طارمی پیدا کرده- نصیحتش کرده که از سرنوشت او عبرت بگیرد و بیخیال تعصب به پیراهن و هوادار، برود دنبال زندگیاش. دنبال پول. اینکه آیا از مجتبی محرمی- با همه احترامی که باید برای کیفیت بازیاش قائل بود- ناصح بهتری پیدا میشود یا نه، حکایت مفصلی است. ما فرض میکنیم که ناصح بهتری پیدا نمیشود و طارمی حتما باید از سرنوشت محرمی عبرت بگیرد. محرمی میگوید طارمی باید برود دنبال زندگیاش. میگوید نباید پابند پیراهن پرسپولیس باشد،…خب برود دنبال زندگیاش، پابند پیراهن هم نباشد، ولی چه لزومی دارد حتما برود کویت؟ مگر فوتبالیستها فقط در کویت و قطر و امارات پول خوب میگیرند؟ شایعه کردهاند که کویتی ها به طارمی یک میلیون یورو پیشنهاد دادهاند، حتی اگر این رقم درست هم باشد، با رقمهایی که امروز در فوتبال اروپا به جهانبخش پیشنهاد می شود قابل مقایسه نیست، یا دستمزدی که مهدی مهدویکیا از هامبورگ و اینتراخت فرانکفورت گرفت.
مدافعان رفتن طارمی به کویت، از منتقدان میپرسند تا حالا ۱۰ میلیون تومان بهتان پیشنهاد شده که انتظار دارید طارمی پیشنهاد چند میلیارد تومانی را رد کند؟ سوال به جایی است، البته سالها قبل مهدی مهدویکیا و همین اواخر هم علیرضا جهانبخش به آن جواب دادهاند.
۳- مهدی تاج و دوستانش چند وقت پیش رفتند ایتالیا. گفتند سفر کاری بوده. هدف هم داشته:« گسترش همکاریهای دو کشور برای توسعه و پیشرفت در بخشهای مختلف فوتبال» تقریبا همه سفرهای دورهمی این مملکت که قرار نیست خروجی هم داشته باشد، با همین هدف انجام میشود.
البته معلوم نیست چرا مدیران فوتبال ایران تا این اندازه به ایتالیا علاقهمند شدهاند. قبل از آقای تاج، چند بار مدیران سابق اتحادیه باشگاهها و چند بار هم مدیران سابق باشگاه پرسپولیس و حتی رئیس فدراسیون فوتبال دنبال “گسترش همکاریهای دو کشور” رفته بودند.
راستی آقای تاج خبر دارند که لیگ ایتالیا خودش کلی مشکل دارد؟ خبر دارند همین فصل اخیر کار به جایی کشید که باشگاه پارما با آن همه سابقه و قدمت، اعلام ورشکستگی کرد؟ ظاهرا قرار است ایتالیاییها بیایند و به مدیران ما بازاریابی یاد بدهند. بگذریم از اینکه از این قرارها که با گذشت زمان از یاد رفته، زیاد دیدهایم، سوالی که هست در مورد دلایل انتخاب لیگ ایتالیا و فدراسیون فوتبال ایتالیاست. چرا اسپانیا نه که در دو دهه اخیر لیگ موفقتری هم داشته؟ چرا آلمان نه که موفقیتهای اخیر تیم ملی و باشگاههایی مانند بایرن مونیخ و دورتموند را نتیجه برنامهریزی استثنایی مدیران لیگش میدانند؟ چرا انگلیس نه یا حتی لیگ آمریکا که حتما آقای تاج خبر دارند که در دنیای ورزش از نظر برنامهریزی و مدیریت زبانزد است.
خدا کند یکی پیدا شود به این سوالها جواب دهد و ما را از این توهم نجات دهد که نکند “واسطه”ای بانفوذ تعمدا همه مدیران ما را به سمت ایتالیا میبرد.
.: Weblog Themes By Pichak :.